آثار و نتائج تعليم و تربيت اسلامي


  نويسنده: سيد بشارت حسين تهگسوي
thagasvi1992@gmail.com

بسم الله الرحمن الرحيم
چکيده
تعليم وتربیت اسلامی يکي از موضوعات مهم امروزه مي باشد چون بدون تربيت صحيح يک جامعه بعنوان جامعه اسلامي بوجود نمي آيد ،تربيت از منبع وحی سرچشمه می گیرد و از این رو تربیتی دینی الهی و معنوی محسوب می گردد .مشكل بشريت نه تنها حل نشده، بلكه در برخي موارد، اين مشكل دو چندان شده و اينجاست كه مسئله تربيت و موانع تحقق تربيت حقيقي بايد به دقت مطالعه و بررسي شوند.به اين خاطر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم و ائمه معصومين ائمه عليهم السلام با اين موضوع اهميت ويژه اي داشتند.درباره تعليم و تربيت از صدر اسلام تا امروز کتاب و مقالات زياده نوشته شده است اما در اين مقاله مفهوم تعليم و تربيت ،عوامل مئوثر در تعليم و تربيت ،روش استفاده از تعليم و تربيت اسلامي و آثار تعليم و تربيت اسلامي بحث مي شود.
کليد واژه: تعليم، تربيت ،اسلام،نتائج.

مقدمه
تعليم و تربيت يكي از بنيادهاي زندگي اجتماعي انسان است و همواره در زندگي بشر مؤثر بوده. رابطه بين آموزش و پرورش با رشد و گسترش فرهنگ و تكامل جوامع تا بدان حد است كه مي‏توان گفت: به هر نسبت جامعه به پايه والاتري از فرهنگ و تكامل برسد، نقش آموزش و پرورش آن نيز در پايه‏اي برتر است. از نظر كانت، هنر تعليم و تربيت و حكومت‏داري در بين تمامي ابداعات بشري از همه دشوارتر است. به عبارت ديگر، او بيان داشته است كه بشر تنها با تعليم و تربيت آدم تواند شد، و آدمي چيزي جز آنچه تربيت از او مي‏سازد، نيست. بر اين اساس، نظريه‏پردازان و متفكران بسياري درباره تعليم و تربيت به بحث و بررسي پرداخته و جنبه‏هاي متفاوت اين پديده را مورد مطالعه قرار داده‏اند.
تعليم بيش از هر چيز سپردن دانش به ديگران است، اما دانش زماني سودمند است كه به كار آيد و آموزش آن‏گاه به كار آيد كه زمينه‏اي براي پديد آمدن تغيير و تحوّل در نوآموز گردد، چنان‏كه او را در انجام كارها توانا سازد و بر دايره امكاناتش بيفزايد؛ يعني زمينه‏اي گردد براي تربيت كه همانا به كار آمدن توانايي‏هاست. ولي با آنكه آموزش مي‏تواند و بايد زمينه‏اي براي پرورش و تربيت باشد، خود هيچ‏يك از آنها نيست؛ زيرا چه بسا ممكن است كه به هيچ دگرگوني نينجامد. اينكه آموزش و پرورش زمينه تحوّل بشود يا نه، بستگي به هدف و روشي دارد كه در پيش مي‏گيريم. دنياي كنوني شاهد اين است كه بشر از مهم‏ترين امكانات آموزشي برخوردار است، به گونه‏اي كه به راحتي توانسته است طبيعت را مهار كند و آن را تحت تسلّط خود درآورد. اما نكته حايز اهميت اينجاست كه مشكل بشريت نه تنها حل نشده، بلكه در برخي موارد، اين مشكل دو چندان شده و اينجاست كه مسئله تربيت و موانع تحقق تربيت حقيقي بايد به دقت مطالعه و بررسي شوند.
تعریف تعلیم
»تعلیم عبارت است از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای اینکه متعلم دانشی را واجد شود. « (مطهری، مرتضی. سیری در سیره نبوی،ص 122.)
حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم در مورد تعلیم می فریاید:
در هیچ صدقه و بخششی از لحاظ میزان پاداشی و بازده معنوی نمی تواند با نشر و تعلیم علم برابری کند.( مطهری، مرتضی. تعلیم و تربیت در اسلام،ص، 231.)
»هر گونه هدیه و ارمغانی که یک فرد مسلمان به برادر دینی خود اهدا می کند برتر و والاتر از سخن حکمت آمیز نیست. سخنی که خداوند – از رهگذر آن – بر مراتب هدایت آن برادر ایمانی افزوده واز گمراهی او جلوگیری می کند. « (اسرار، مصطفی. خاتم پیامبر و ائمه معصومین،ص 55.)
تعریف تربیت
»تربیت عبارتست از فراهم کردن زمینه ها وعوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب. « (قرائتی ، محسن. مجموعه درسهایی از قرآن،ص 115.)
انسان دارای استعدادهای نهفته ای است که تا تربیت صحیح نباشد مورد بهره برداری قرار نمی گیرند. امام صادق عليه السلام فرمود: « سَهْلٌ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: النَّاسُ‏ مَعَادِنُ‏ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة» (کليني ،محمد يعقوب ،الکافي ،ج 8،ص 177.)(مردم معدن هایی هستند همچون معادن طلا و نقره)تربیت صحیح می تواند این معادن گران قیمت را مورد بهره برداری قرار دهد و استعدادهای نهفته ی انسان را شکوفا سازد.
کلمه انسان در تعریف فوق نشان می دهد که موضوع تربیت ، انسان است نه حیوان. گرچه حیوان هم قابل تربیت است ، ولی علم تعلیم و تربیت ربطی به آموزش و پرورش درخت یا حیوان ندارد. البته ممکن است کسی تعلیم و تربیت وسیعی را بنیان نهد که شامل حیوانات هم بشود، اما آنچه امروزه به عنوان تعلیم وتربیت مورد بحث است غیر از آن است.
تربیت دارای قصد و هدف است و یک عمل غیر عمدی و تصادفی نیست و اگر ما هدف مطلوب را مشخص کنیم مثلاً بگوییم قرب به خداوند متعال مطلوب است ، هر تعلیم و تربیتی که این هدف را در بر ندارد از دایره ی تعلیم و تربیت خارج می شود ، در حالی که ما می خواهیم ، یک تعریف کلی ارائه دهیم.
عوامل مئوثر در تعليم و تربيت
در تعليمات اسلامي تعليم و تربيت چند عوامل کاربرد خاصي دارد از خوف طوالت ما اين جا چند نکات را فقط اشاره مي کنيم :
1.عوامل دروني
تربيت داراي مراحل و سطوحي است که خود محصول رعايت شرائط و اصول خاصي مي باشد.عواملي بيرون از وجود انسان برا اين تربيت اثر گذار بوده و انسان را در مسير تربيت درست ياري کرده و يا از مسير درست باز مي دارد. گذشته از عوامل بيروني، عوامل مهمي هم در در درون انسان وجود درد که نقش بسزايي در تربيت دارد. برخي از اين امور عبارتند از:
الف. فطرت
خداوند انسان را بر اساس فطرت الهي خلق کرد: (فِطْرَتَ‏ اللَّهِ‏ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّه‏)( سوره روم ،آيت 30.) (فطرة الله ،يعني نيروي معرفت و ايماني که در وجود موجودات نهاده شده است.( مفردات راغب،ص 372.)) حضرت امير المومنين علي بن ابي طالب عليه السلام درباره فطرت مي فرمايد: » كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ‏ فَإِنَّهَا الْفِطْرَة»( نهج البلاغه،خطبه 11.) ( کلمه اخلاص ،فطرت است.)
به هر حال فطرت بشر با خدا آشناست و توجه به مبداء هستي و پرستش و خضوع در برابر او،در نهاد انسان ها گذشته شده است،شعور و احساس مذکور از ابتداي کودکي در فطرت انسان بوده،ليکن در آغاز کاملاّ نهفته است. فطريات اوليه انسان سرمايه هايي است که خداوند حکيم به منظور تامين سعادت بشر در نهاد هر انسان به وجود آورده و او را با همان سرمايه آفريده است.اگر فطريات ،از انسان با پرورش هاي صحيح و حمايت هاي عالمانه تقويت شوند و از قوه به فعليت آيند در پر تو آن اساس سعادت انسان پي ريزي مي شود و تا پايان زندگي ضامن خوشبختي او خواهد بود.
ب.وراثت
يکي از عواملي که به نحوي در تکوين شخصيت انسان دخيل هستند و اساس تفاوت هاي فردي را به وجود مي آورند ،وراثت يا عوامل ژنتيکي است .به هطور کلي مجموعه خصوصيات و ويژگي هاي غير اکتسابي که از اجداد گذشته و از طريق والدين و توسط ژن ها به فرزند انتقال مي يابد ،وراثت يا انتقال ژنتيکي ناميده مي شود.وراثت بر اخلاق انسان هم تاثير گذار است. امام علي بن ابي طالب عليه السلام اينگونه به اين نکته اشاره فرموده اند:
حُسْنُ الْأَخْلَاقِ بُرْهَانُ‏ كَرَمِ‏ الْأَعْرَاقِ.( غرر الحکم و درر الکلم ،ص 346.) يعني خوش اخلاقيي ،دليل کرامت ريشه ها است.
2.عوامل بيروني
از ديگر عواملي که بر تربيت انسان تاثير گذار است عوامل بيرون از روح و روان و وراثت و فطرت انسان مي باشد. جامعه و محيط پيرامون انسان نقش موثري در شکل گيري تربيتت انسان ايفاء مي کند.اصطلاح “محيط” براي همه ما آشناست. در ادبيات و فرهنگ روان شناسي به همه عوامل خارجي مئوثر در رشد و تکامل فرد محيط گفته مي شود که اعم از محيط رحم مادر و عوامل خارجي از قبيل :سطح اجتماعي ،اقتصاد خانواده،نوع خانواده اي که انسان در آن زندگي مي کند يا وضع و کيفيت مدارسي که جامعه براي تربيت فرزندانش بوجود آورده است،مي باشد.
برخي از عوامل بيروني را ميشود با اين الفاظ تعريف کرد:
الف.خانواده
مقصود از خانواده همه کساني است که به طور مستمر يا غالب با انسان زندگي مي کنند ،مانند: مادر ، پدر ، برادر ،خواهر،زن و شوهر و غيره .پدر و مادر نخستين کساني هستند که با فرزندان خود در تماس اند،عالي ترين نقش را در زمينه پرورش و تربيت و رشد شخصيت فرزند ايفامي کنند. دامن پدر و مادر اولين محيط مقدسي است که مي تواند شايسته ترين انسان را تربيت نمايد.
تاثير خانواده مخصوصاّ والدين آنقدر بر انسان زياده است که در بهشتي يا جهنمي بودن فرزند تائثير گذار است. در اين زمينه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمودند: »هما جنتک و نارک» يعني والدين بهشت و دوزخ را براي فرزندان مهيا مي کند.اسلام تربيت و تاديب را يکي از حقوق فرزندان مي داند که اگر پدر و مادر در انجام آن کوتاهي کنند مورد عاق فرزند قرار گرفته و در قيامت مورد باز خواست قرار مي گيرند. پيامبر خدا حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم فرموده اند:
يَا عَلِيُّ لَعَنَ‏ اللَّهُ‏ وَالِدَيْنِ‏ حَمَلَا وَلَدَهُمَا عَلَى عُقُوقِهِمَا يَا عَلِيُّ يَلْزَمُ الْوَالِدَيْنِ مِنْ عُقُوقِ وَلَدِهِمَا مَا يَلْزَمُ الْوَلَدَ لَهُمَا مِنْ عُقُوقِهِمَا يَا عَلِيُّ رَحِمَ اللَّهُ وَالِدَيْنِ حَمَلَا وَلَدَهُمَا عَلَى بِرِّهِمَا.( ابن بابويه،محمد بن علي، من لايحضر الفقيه ،ج 4 ،ص 372.)
(اي علي ! خدا لعنت کند پدر و مادري که موجب عاق فرزندان شوند. اي علي! چنان که فرزند ممکن است عاق والدين شود ،پدر و مادر نيز ممکن است از عاق فرزندان شوند، اي علي! خدا رحمت کند والديني که باعث نيکو کاري فرزندانشان نسبت به خودشان شوند.)
ب.نظام آموزشي
يکي ديگر از عواملي که در تربيت انسان مئوثر است ،نظام آموزشي است که مي توان آن را به دو نظام رسمي و غير رسمي تقسيم نمود.
اگر در احاديث از مقام والاي معلم ستائش هاي فراوان شده، در حدي که در قيامت حق شفاعت به وي داده مي شود براي تعليم تنها نيست ،بلکه تعليمي است که با تربيت و تاديب همراه باشد .دانش آموز امانتي است الهي که به منظور تعليم و تربيت به مدرسه تحويل داده مي شود و در اين مدت سر پرستي او بر عهده مدير معلمان مدرسه خواهد بود و حق تعليم و تربيت دارد.
روش های مورد استفاده برای تعلیم و تربیت
پیامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم که به روحیات و اوضاع جامعه ی خود کاملاً وقوف داشت و جوانب و جزئیات مسائل را می سنجید از روش های زیر برای تعلیم و تربیت استفاده می کرد.
1.تلاوت و بیان ساده ی آیات قرآن
اولین و ساده ترین روشی که پیامبر اسلام دنبال می کرد، خواندن آیات قرآن بود که آیات قرآن به وسیله پیامبر قرائت می شد و شنونده را سخت تحت تاثیر قرار می داد تا جایی که مشرکان مکه نقشه هایی کشیدند تا مردم را از خواندن و شنیدن آیات قرآنی باز دارند. روش قرائت چنان موثر می افتاد که کمتر کسی را یارای مقاومت بود زیرا این روش تاثیر بسیار عظیم در شنونده می گذاشت.
2. خطا به و موعظه
این روش به وسیله پیامبر و متناسب با شرایط شنوندگان ایراد می شد. خطبه های نماز جمعه و سایر خطبه های رسول خدا در انقلاب روحی و تداوم بخشیدن به انقلاب پیامبر ، تاثیر بسزایی داشت. پیامبر در آن خطبه ها علاوه بر استدلال های عقلی ، عنایت خاصی به تحریک عواطف و احساسات توده ی مردم مبذول می کرد.
3.اعزام معلم و مبلغ به اطراف
پیامبر در برنامه های تربیتی و آموزش خود برای رساندن پیام خدا به گوش مردم و هدایت آن ها به صراط مستقیم از همان روزهای اول بعثت ، افراد صالحی را که شایستگی داشتند به عنوان تبلیغ و دعوت به اسلام به اطراف اعزام می فرمود. همین که یک نفر مسلمان می شد ، پیامبر اسلام با دادن تعلیم ساده ای او را به جانب قبیله اش اعزام می کرد ، تا آنچه را که یاد گرفته و شنیده ، به دیگران یاد بدهد. به عنوان نمونه طفیل بن عمرو همین که ایمان آورد مامور شد که به سوی قبیله خود برگردد و به آنان تعلیم دهد. این مبلغ تا روز حادثه خیبر میان قبیله ی خود به تعلیم معارف قرآن مشغول بود و در همان روز حادثه، خودش با هشتاد تن مسلمان دیگر به رسول خدا پیوست.
4.ارسال نامه ها و مکاتبه ها
از روش های دیگر تربیتی رسول خدا ، نوشتن نامه و رساندن پیام به جهانیان از این طریق بود .پیامبر اسلام با وجود نداشتن امکانات و نبودن وسایل ارتباط جمعی ، به وسیله نامه ، امپراطوران بزرگ و مردم رابیدار می کرد.بعضی نامه ها گرچه به عنوان شخص زمامدار بود ، اما حضرت در واقع به طور غیر مستقیم و به صورت مکاتبه ای و از راه دور، جمعیت زیادی را از بعثت خود و دین خدا و یکتا پرستی مطلع می کرد.
5.روش اسوه ای
مهم ترین روشی که پیامبر اکرم(ص) همواره با آن سر و کار داشت روش عملی بود . پیامبر به آنچه می گفت خود قبلاً عمل می کرد و در این مرحله به قدری پیش رفت که اساساً عمل پیامبر نیز به عنوان سنت یکی از منابع فقهی به شمار می رود. رسول خدا ضمن اینکه خود اسوه ی عمل بود ، سعی می کرد دیگران رانیز طوری تربیت کند که سخنانشان با رفتارشان مطابق باشد تا در شنونده اش اثر بیشتری داشته باشد. قرآن مجید کسانی را که به قول خود عمل نمی کند سخت سرزنش کرده و می فرماید : «موجب خشم شدید خداوند است که بگویید، آنچه را که عمل نمی کنید.»مسلمانان چون می دیدند پیامبر اسلام به سخنان و عقاید خود پایبند است بیشتر گرایش پیدا می کردند ، زیرا بهترین موردی که می تواند تجلی اعتقاد یک فرد باشد همان عمل اوست و تربیت بیش از آنچه از طریق گفتار صورت گیرد ، از راه عمل می تواند انجام شود و آثار عمل مربی سال ها در ذهن شاگرد باقی می ماند.
6.روش تشویق و تنبیه
قرآن مجید پیامبر اسلام را به عنوان بشیر و نذیر معرفی می کند که به معنای بشارت دهنده و هشدار دهنده است آن حضرت بر حسب موقعیت ها و تفاوت های افراد و حالات مختلف که در فرد ظاهر می شود از عامل تشویق و تنبیه استفاده می کرد.
در اینجا به یک مورد تاریخی اشاره می کنیم:
پیامبر اسلام گذارشان به اجتماع وزنه برداران و ورزشکاران افتاد که مشغول زور آزمایی بودند. ایشان به تناسب موقعیت و احوال حاضران فرمودند: میل دارید که بگوییم چه کسی از همه قوی تر است؟ همه اظهار علاقه نمودند. ایشان فرمودند: آن کسی از همه قوی تر است که علاقه به چیزی او را از مدار انسانیت خارج نسازد ، در موقع خشم تسلط بر نفس داشته باشد ، به جز حقیقت نگوید و هنگام رسیدن به قدرت بیش از حد دست درازی نکند.
7.رعایت نوبت در تعلم و تربیت
رسول خدا به رعایت نظم و ترتیب و در نظر گرفتن حقوق دیگران زیاد توجه داشت. نقل شده است که شخصی انصاری خدمت پیامبر رسید و مساله ای پرسید . در همین زمان مردی از قبیله ی ثقیف که سئوالی داشت از راه رسید و در نظر داشت که زودتر جواب بشنود . در این موقع حضرت فرمود: «ای برادر ثقیف ، همانا برادر انصاری قبل از تو سئوال کرده بنشین تا اول به سئوال و نیاز او برسیم.»( فصلنامه فرهنگیان بسیجی ، شماره 8 سال چهارم.)
آثار تربيت اسلامي
امير المومنين علي بن ابيي طالب عليه السلام ثمره تربيت صحيح اسلامي را،انساني با ويژگي ها و صفات ذيل مي داند:
«عبد مومن، متقي، ولي الله، امين الله، سعيد، حر، حجت الله، خليفة الله، عالم رباني، متعلم سبيل النجاة، فائزه، اوسع القلوب، پوينده صراط مستقيم»( شعبان دخت،علي اصغر،تربيت کودک،ص 29.)فرزنداني که به خوبي ياز تربيت بهره مند گردند آثار وثمرات خانوادگي به حساب مي آيند و زندگي والدين را سرشار از گرميي و طراوت مي سازند.
در تعليم و تربيت اسلامي دو هدف وجود دارد:
1. هدف مقدماتي: هدفي که در ابعاد فردي و اجتماعي، زمينه ساز دستيابي انسان به هدف نهايي و برتر است.
2. هدف نهايي و برتر که همان هدف وصول به قرب الهي و لقاء الله است واين هدف جز با آموزش ديدن و تربيت يافتن حاصل نمي شود.
بشر حتي در راه رفتن و سخن گفتن که از آسان ترين و رايج ترين ويژگي هاي انسان است نياز به تعليم و تربيت دارد. اسلام براي تمام کارها دستور العمل دارد.مثلا قران کريم از زبان لقمان چگونه راه رفتن و نرفتن را اين گونه مي آموزد: وَ اقْصِدْ في‏ مَشْيِكَ‏ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَميرِ.( سوره لقمان،آيت 19.) ( (پسرم) و در راه رفتنت ميانه‏رو باش، و از صدايت بكاه كه بى‏ترديد ناپسندترين صداها صداى خران است.)
و در جاي ديگر مي فرمايد: وَ لا تَمْشِ‏ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور.( سوره لقمان،آيت 18.) (و در زمين با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هيچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد.)
امام خميني رح درباره نياز مندي انسان به تربيت يافتن مي فرمايد:
«همه جمعيت دنيا احتياج به تعليم و تربيت دارند. هيچ کس نمي تواند ادعا کند که من ديگر احتياجي ندارم به اينکه بشنوم، (ببينم). رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم هم تا آخر احتياج داشت منتهي احتياج او را خدا رفع مي کرد».( امام خميني،صحيفه نور،ج 17،ص 152.)
‏آثار اجتماعي و فردي تربيت
تربيت صحيح اسلامي يعني تربيت بدون افراط و تفريط .اگر افراط جامعه به اين گونه تربيتي دست يابند، آثار اجتماعي و فردي ذيل به بار خواهد نشست:
‌أ. هر کس به حق خويش قانع شده و براي زندگيي بهتر تلاش بهتري مي کند و دست به دزديي و خلاف ديگر نمي زند.
‌ب. امنيت به جامعه بر مي گردد ،قتل و غارت از بين مي رود و اميد به زندگي بيشتر مي شود. مشکلات روحي و رواني از بين مي رود و زندگي مفهوم واقعي خود را پيدا مي کند.
‌ج. نگاه انسان ها به يکديگر عوض شده و بدبيني ها و بدگماني ها از بين مي رود.
‌د. جامعه رشد بهتري مي کند.
‌ه. والدين و مربيان از ثمره زندگي خود لذت مي برند.
‌و. انسان از نظر اسلام آن قدر عظيم و داراي ارزش و جلالت شان است که خداوند، آفرينش او را به خود تبريک گفته و خود را “نيکو ترين آفرينندگان” معرفي کرده است: ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ‏ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ .( سوره مومنون ،آيت 14.) (سپس او را با آفرينشى ديگر پديد آورديم؛ پس هميشه سودمند و بابركت است خدا كه نيكوترين آفرينندگان است.‏)
تعليم و تربيت انسان داراي حوزه هاي متنوعي است که مي تواند از ساحت هاي مختلف زير مورد توجه قرار گيرد:
‌أ. تعليم و تربيت فرد در ارتباط با آفريدگار.
‌ب. تعليم و تربيت فرد در ارتباط با خويشتن.
‌ج. تعليم و تربيت فرد در ارتباط با اجتماع.
‌د. تعليم و تربيت فرد در ارتباط با طبيعت.
انسان بايد طوري تربيت شود که خود را بشناسد و بداند چه وظيفه اي دارد و مقصود از خلقت و آمدنش به اين جهان چيست، بر همين اساس پيوسته به فکر تهذيب نفس، کسب معرفت و علو مقام خويش باشد.( شعبان دخت،علي اصغر،تربيت کودک،ص 32.)
نتيجه گيري
بعد از پرداختند موضوع آثار و نتائيج تعليم و تربيت اسلامي نتيجه ذيل را مي توان گرفت:
تعليم و تربيت يكي از بنيادهاي زندگي اجتماعي انسان است و همواره در زندگي بشر مؤثر است. تعليم بيش از هر چيز سپردن دانش به ديگران است، اما دانش زماني سودمند است كه به كار آيد و آموزش آن‏گاه به كار آيد كه زمينه‏اي براي پديد آمدن تغيير و تحوّل در نوآموز گردد.
تعلیم عبارت است از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای اینکه متعلم دانشی را واجد شود و تربیت عبارتست از فراهم کردن زمینه ها وعوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب.
عوامل مئوثر در تعليم و تربيت به دو نوع تقسيم مي گردد:1.عوامل دروني.2.عوامل بيروني. عوامل دروني عبارت اند از :فطرت و وراثت و عوامل بيروني داراي خانواده و نظام آموزشي مي باشند.
تلاوت و بيان ساده ي آيات قران ،خطابه موعظه ،اعزام معلم و مبلغ به اطرف،ارسال نامه ها و مکاتبه ها،روش اسوه اي، روش تشويق و تنبه، رعايت نوبت در تعليم و تربيت از روش هاي مورد استفاده براي تعليم و تربيت اسلامي هستند.
آثار تربيت اسلامي بدون وصول به قرب الهي و لقاء الله است واين هدف جز با آموزش ديدن و تربيت يافتن حاصل نمي شود.اگر تعليم و تربيت اسلامي در جامعه باشد در اين صورت يک جامعه امن و جامعه پر عدل خواهد شد.

منابع و مآخذ
قرآن مجيد،ترجمه حسين انصاريان.
1. نهج البلاغهمن کلام امير المومنين علي عليه السلام، سيد رضي،مصطفي زماني،انتشارات نبوي چاپ دهم ، تهران ،1376ش.
2. اسرار، مصطفی. خاتم پیامبر و ائمه معصومین،انتشارات مارليک،تهران ، 1376ش.
3. اصفهاني،راغب، مفردات الفاظ القرآن الکريم، انتشارات طليعة النور، چ چهارم، 1429ق.
4. تميمي آمدي،عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، مصحح: سيد مهدي رجائي،دارالکتب الاسلاميه، قم ، 1410 ق.
5. خميني،سيد روح الله موسوي،صحيفه نور،مرکز مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي،تهران،1361ش.
6. شعبان دخت،علي اصغر،تربيت کودک،انتشارات مشهور،قم،1390ش.
7. شيخ صدوق،ابن بابويه،محمد بن علي، من لايحضر الفقيه،انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه،چاپ سوم،قم، 1413 ق.
8. فصلنامه فرهنگیان بسیجی ، شماره 8 سال چهارم ، انتشارات نیروی مقاومت بسیج، 1385
9. قرائتی ، محسن. مجموعه درسهایی از قرآن، انتشارات موسسه در راه حق ،قم ،1362.
10. کليني ،محمد بن يعقوب ،الکافي،دارلکتب الاسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1365 ش.
11. مطهری، مرتضی. تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، تهران،1381ش.
12. مطهری، مرتضی. سیری در سیره نبوی،انتشارات صدرا،تهران،1376ش.