زندگي نامه ميرسيد محمد نوربخش نورالله مرقده


نويسنده : سيد بشارت حسين موسوي تهگسوي
سیدمحمدنوربخش در سال 795 هـ ق مطابق 1392ميلادي به دنیا آمد. پدرش محمد ، اسم ایشان را «محمد» گذاشت، بعضی گفته است که اسم پدرش عبدالله بود. ولي خود سيد محمد نوربخش اسم پدرش را محمد گفته است.
سید محمد نوربخش از لحاظ سیادت موسوی هست به 17 واسطه به امام موسی کاظم می‌رسد.
خاندان وي اصالتا اهل قطیف بودند. قطیف شهری است در کشور عربستان سعودی واقع در شبه جزیره عربستان است. بعداً از قطیف به لحساء مهاجرت نمودند.
احساء: شهری است در کشور بحرین. احصاء در شمال خطه بحرین واقع است و در شمال شرقی جزیرة العرب در سواحل غربی خلیج. ..،
هجرت پدر سید محمد نوربخش از احصاء به ایران: خاندان سید محمد نوربخش، سادات موسوی و از دوستداران و شیفتگان اهل‌بیت اطهار عليهم السلام بودند. پدر وي به قصد زیارت بارگاه ملکوتي امام علي بن موسي رضا به شهر طوس(ايران) آمدند. همه کتب تاریخی و عرفانی آمدن پدر سید محمد نوربخش برای زیارت امام رضا را ذکر کرده¬اند. پدر بزرگوار سید محمد نوربخش به زیارت ثامن‌الائمه امام رضا از لحساء به خراسان آمدند و بعد از مراسم زیارت و مناجات دیگر قدرت فراق و جدایی از زیارت امام نداشت. بنابراین در یک روستای، بنام قائن، تحت ولایت قهستان ساکن شدند.
سید محمد نوربخش تحصيل ابتدائي خود را در روستای قائن فرا گرفت ایشان در زمان کودکی خیلی زرنگ و باهوش بود در هفت سالگی قرآن مجید را حفظ کرد و بیش از این تفصیل زندگی کودکی او در دست ما نیست.
سید محمد نوربخش در حیات شیخ و استاد طریقت خواجه اسحاق ختلانی به مقام مرشدیت سلسلة ذهب شد استاد خواجه دست او بیعت کرد و مریدان را هم بیعت به دست سید محمد نوربخش امر نمود. اولین روز دوازده نفر به دست محمد نوربخش بیعت کردند.
وقتی‌که خواجه اسحاق ختلانی شاگرد خودش سید محمد نوربخش را به عنوان رهبری و شیخ معرفی کرد، نخستین کسی که به دست سید محمد نوربخش بیعت کرد خواجه اسحاق بود.
خواجه در هنگام بیعت این آیه شریفه را زمزمه کرد:
إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا.
مرید و مرشد: هر علومي داراي اصطلاحات خاصي هست، مثلاً در علم حدیث کسی که مهارت شناخت و تحلیل حدیث را دارد شیخ الحدیث می‌گوید و کسی که در استنباط فقه و اصول دارد مجتهدی می‌گوید و کسی که در تفسیر مهارت دارد، مفسر گفته می‌شود و همچنان در تصوف و عرفان کسی که قدرت اصلاح و تزکیه مریدین را دارا باشد به او مرشد، شیخ یا پیر گفته می‌شود.
خواجه اولین روز دوازده نفر را کافی دانست.و به همین دوازده نفر اکتفا نمود. این عدد دوازده در مکتب نوربخشیه و سلسلة ذهب خیلی ارزش قائلند چون این عدد به دوازده امام معصوم منسوب است.اولین مخالفت از یکی از شاگردان خواجه اسحاق ختلانی سید عبدالله برزش آّبادی پیش آمد میر عبدالله هم‌سفر سید محمد نوربخش بود از لحاظ سنی از سید محمد نوربخش بزرگ‌تر بوده خواجه از اختلاف سید عبدالله راضی نبود و سید عبدالله را از سلسلة طریقت خارج نمودند.
وقتی‌که سید محمد نوربخش به عنوان مرشدیت سلسلة ذهب از طرف شیخ خواجه اسحاق ختلانی معرفی شد. سید محمد همراه با خواجه اسحاق ختلانی از ختلان که در کشور تاجیکستان واقع است، در منطقه کوه تیری آغاز انقلاب بر علیه میرزا شاهرخ تيموري شروع کرد. اما به سبب اطلاع رسانيان میرزا شاهرخ منافقین این راز انقلاب فاش شد و خواجه اسحاق و دیگر مریدان و دوستداران به توسط مزدوران شاهرخ کشته شدند و سید محمد را به هرات فرستاد هرات در آن زمان مرکز پایتخت میرزا شاهرخ بود پس از مدتی در زندان ایشان را دوباره رها کرد.
دوباره دستگیری و رهایی: بعد از رهایی از زندان هرات پایتخت میرزا شاهرخ به طرف شیراز و از آنجا به بهبهان و بعداً به کردستان رفت آنجا دوباره حکومت اسلامی تشکیل داد طبق قول صاحب مجالس المومنین در مدت کوتاه سکه هم به بنام سید محمد نوربخش جاری شد. بعداً به فرمان پادشاه تیموریان میرزا شاهرخ از کردستان دوباره دستگیر شد و بعد از مدتی، چند شرط سخت را بر سید محمد نوربخش تحمیل کرد و دوباره رهانید.
ميرزا شاهرخ تيموري براي آزادي سيد محمد نوربخش 4 شرط گذاشت:
1- درس عرفانی و تزکیه نفس ندهد؛
2- لباس مشکی که علامت انقلاب و عزاداری سید الشهداء بود از امروز به بعد نپوشد؛
3- فقط درس رسمی دهد؛
4- مردم را در دور خود جمع نکند.
2.1. اساتید سید محمد نوربخش
درباره تحصیلات ابتدای سید محمد نوربخش به صورت تفصیل بیان نشده آنچه در کتب مختلف آمده است و اینکه ایشان در هفت سالگی قرآن مجید را حفظ نموده و از کودکی طلبه هوشیار و زیرک بوده است.
بعد از فرا گرفتن سطوحات ابتدائی ایشان عازم به حله می‌شود و از آنجا نزد ابن فهد حلّی معارف اسلامی را فرا می‌گیرد در اساتید سید محمد نوربخش دو استاد خیلی معروف و مشهورند و تمام نوربخشیه بالاتفاق قبول دارند. سیدمحمدنوربخش از این دو بزرگوار کسب فیض نموده و آن دو بزرگوار عبارتند از:
الف- ابن فهد حلی
جمال الدین ابی العباس احمد بن محمد بن فهد حلّی متوفی 841 ه ایشان در سال 858 هجری در شهر حله متولد شد حله در آن زمان بعد از سقوط مرکز علمی اهل‌بیت بغداد مرکز علمی قرار گرفته بود. حلّه در زمان حمله مغول محفوظ ماند و از این مرکز علمی علماء برجسته جهان اهل‌بیت تربیت شدند، مانند: محقق حلی، فخر المحققین بن طاووس، ابن فهد حلی و امثال او. ابن فهد حلی در علوم معقول و منقول متبحر بوده ایشان مربی سالکین طریقت و عالم عابد و زاهد بوده. بعضی به سبب سیر و سلوک و ارتقای مقام عرفان ایشان را به عنوان تصوف نسبت داده است.
علماء و فقهاء و مجتهدین ابن فهد حلی را ستوده¬اند مانند شیخ یوسف بحرانی، صاحب حدائق الناضره، محدث محمد بن محمد بن الحسن الحر عاملی و خوانساری و محدث نوری و غیره…
سید محمد نوربخش یکی از شاگردان ابن فهد بود ایشان سالکان طریقت و طالبان حقیقت را مانند مرشد بود.
در باب نوربخش که در حوزه حلّه تحصیل می¬کرده، چنین آمده است:
سید محمد نوربخش در دار المومنین حلّه به خدمت شیخ أجل احمد بن فهد حلی که در آن زمان از أعاظم مجتهدان شیعه امامیه بوده است و در حوزه درس ایشان مدتی به قرأت فقه و حدیث اشتغال ورزیده.
ب- خواجه اسحاق ختلانی
خواجه اسحاق ختلانی داماد و مرید سید علی همدانی بود و بعد از سید علی همدانی شیخ طریقت سلسلة ذهب شد. ایشان هم از سادات فاطمی بود در قرن هشتم زندگی می‌کرد. خواجه اسحاق از منطقه ختلان بود امروز در کشور تاجیکستان واقع است. امروز در ختلان یک محله را بنام خواجه اسحاق اسم گذاری شده است. آنجا خواجه به دست مزدوران میرزا شاهرخ به شهادت رسید. ایشان استاد سید محمد نوربخش بود. نوربخش از ایشان، مراتب سیر و سلوک را فرا گرفت و یک زمانه در جوار او زندگی می‌کرد. سپس با یک امر غیبی که الهام گفته می‌شود خواجه خرقه سید علی همدانی را به سید محمد نوربخش پوشانید و خود به دست سید محمد نوربخش بیعت کرد. بقول زرین کوب، سید محمد نوربخش کسی است که برای حکومت شیعی قیام کرد.
سید محمد نوربخش در سال 819 ه، شاگرد خواجه اسحاق ختلانی شد و از او تربیت روحانی حاصل نمود و چون سید محمد نوربخش استعداد خاص داشت و مراتب معنویت را سریع طی نمود، از طرف یک اشاره غیبی خواجه اسحاق ختلانی، سید محمد نوربخش را خط ارشاد و اجازه آن داد، حتی خود شاگرد ایشان شد.
2.2. اولاد سید محمد نوربخش
سيد قاسم فیض بخش: قاسم فیض بخش فرزند ارشد سید محمد نوربخش است. ایشان در علم شریعت متبحر بوده و یک عالم پرهیزگار با تقوی و عارف بود. علماء و فضلاء و عرفاء احترام خاص با او داشتند. حاکمان وقت هم با او ارادت داشت. منقول است شاه اسماعیل صفوی در محضر ایشان برای عرض ارادت می‌رفت و همچنان سلطان حسین میرزا بایقرا با شاه قاسم احترام خاص داشت. پزشک و عالم معروف ايران حسن بهاءالدوله نوربخش از اولاد وي بوده است.
سید جعفر: ایشان از لحاظ طبیعت طلع لطیف داشت و یک شخص عابد و پرهیزگار بود. ایشان از ایران به عربستان هجرت نموده و آنجا فوت کرد.
سید سعد الحق: ایشان در دوران کودکی فوت شد سید در حق ایشان مرثیه خوانده فراق سعد الحق برای سید محمد نوربخش خیلی سخت گذشت.
2.3. شاگردان سید محمد نوربخش
قاسم فیض بخش: قاسم فیض بخش فرزند سید محمد نوربخش بود و بعد از وفاتش، قاسم فیض بخش بر مسند ارشاد نشست. ایشان هم در علم شریعت متبحر بود و هم ارشاد سالکان و پادشاه آن زمان با او ارادت خاص داشت. در زمان حکومت سلطان حسین، پادشاه به شاه قاسم احترام خاص قائل بود و ارادت خاص نشان می‌داد.
محمد اسیر لاهیجی: ایشان شاگرد سید محمد نوربخش بوده شخصیت والایی بود. شرح گلشن راز بنام مفاتیح الاعجاز نوشته است. کتاب اسرار شهود هم از اشعار او است. شرح گلشن راز امروز یک کتاب پر فروش محسوب می‌شود. ایشان از گیلان بود.
مولانا حسین کوکئی: ایشان هم شاگرد سید محمد نوربخش بود. سید محمد نوربخش با او اعتماد زیاد داشت و ایشان را برای فرزندان به عنوان استاد منصوب کرد. ایشان فرزندان سید محمد نوربخش را تدریس می‌کرد. او اولین بار فقه الاحوط را به زبان فارسی ترجمه کرد.
شیخ محمد سمرقندی: ایشان عالم برجسته اهل‌سنت بود. از سمرقند برای مناظره با سید محمد آمده بود. بعد از صحبت، به دست سید محمد نوربخش بیعت نمود و از شاگردان ایشان شد.
محمد عراقی بت شکن: ایشان بعد از ارتحال شاه قاسم فیض بخش، مقام رهبری این سلسلة شد. ایشان در کشمیر بت‌های زیادی را به حلقه اسلام در آورد و در بلتستان هم ایشان برای اسلام خدمت زیاد انجام داده. در کشمیر و در بلتستان بت خانه زیاد را به مرکز توحید تبدیل کردند.
محمد غیبی: ایشان هم از شاگردان سید محمد نوربخش بود. خبر مرگ میرزا شاهرخ را از هرات به سولقان تهران ایشان آورد.
شیخ محمد الوندی: ایشان از شاگردان خاص سید محمد نوربخش بود. سید محمد نوربخش با ایشان ارادت خاص داشت.
2.4. آثار سید محمد نوربخش
سيد محمد نوربخش فقط در تصوف و عرفان عملي مقيد نبوده بلکه در زمينه عرفان نظري و تصنيف و تاليف هم آثاري زياد را جا گذاشته است.
الفقه الاحوط:این کتاب یکی از مهم‌ترین تصنیفات سید محمد نوربخش است. نوربخشیه امروز طبق همین کتاب، مسائل احکام را انجام می‌دهد. در این کتاب علاوه بر احکام، مسائل کلامی و عرفانی در جاهای مختلف به چشم می‌خورد. این یک فقه مبسوط است. راه معتدل را قرار داده و برای وحدت اسلامی سعی کرده است.
کتاب الاعتقادیه: کتاب اعتقادیه به طور مؤجز، کلام اسلامی را بیان نموده است. مخاطب اصلی این کتاب فرزند و خلیفه‌اش، قاسم فیض بخش است. در این کتاب، مسائل مهم اصول دین مانند؛ توحید، نبوت، فرشته، کتب سماوی، امامت و قیامت، به طور مختصر بیان کرده. کتاب اعتقادیه بعد از تدوین کتاب فقه الاحوط نگاشته شده است. در این کتاب، خود سید محمد نوربخش می‌فرماید: «و لکن أبیّنُ لک مالابد منه لتکون من زمرة اهل الایمان» مسائل مالابد منه را بیان کرده.
انسان نامه: انسان نامه یکی از تصنیفات سید محمد نوربخش می‌باشد. در این کتاب قیافه انسان و آثار آن را بیان کرده است.
معاش السالکین: معاش سالکین کتابی است درباره حلال و حرام غذاها و تحایف پادشاهان مطرح شده است و در مذمت اهل ریا احادیث نبوی را بیان کرده است.
رفع اختلاف: این کتاب بنام میراث عارفانه جاودانه به زبان فارسی چاپ شده است. در این کتاب ظاهراً در پاسخ یکی از مریدش نوشته شده، درباری مسائل عرفانی در آن ذکر شده است. اما در این کتاب، یک بخش زیادی درباره دوازده امام، محبت و مؤدة اهل‌بیت، توسل بیان شده. قابل ذکر است. بعض از علماء نوربخشیه این کتاب را قبول ندارند؛ اما اکثر آن‌ها قبول دارند.
نوریّه: یکی از تصانیف سید محمد بخش، کتاب نوریه است. از نام کتاب واضح است، در این کتاب اقسام نور را مطرح کرده است. این کتاب در یک سؤال که از طرف شیخ شهاب الدین مطرح شده، تألیف نموده است. در این کتاب اقسام نور و مسائل مکاشفات بیان شده است و در آخر کتاب بحث رؤیا و تعبیر آن مطرح کرده است. مسئله رؤیت الهی را هم بیان نموده.
معراجیه: کتاب معراجیه یکی از تصانیف مهم سید محمد نوربخش محسوب می‌شود. در این کتاب بحث معراج النبی را به طور مفصل بیان نموده. در این کتاب احادیث متعدد برای اثبات معراج بیان شده است و معراج را به دو نوع تقسیم نموده؛ معراج معنوی و معراج جسمانی. در زمینه معراج، بحث غیبت و صحو را هم بیان کرده است.
کشف الحقائق: در این کتاب نوربخش، سلسلة سند خود را نیز آورده است.
نفس شناسی: این کتاب درباره شناخت نفس انسانی است. باید نفس انسان را شناخت تا که برای او معالجه شود. شناخت نفس انسان، دو قسم است؛ شناخت معنوی و شناخت جسمی. سپس در هر دو قسم معالجه آن را هم بیان نموده است. جهاد نفس و خواهشات انسانی را طبق احادیث نبوی، جهاد اکبر قرار داده و یکی از آفات غلبه نفس انسانی شرک است.
رساله مکارم الاخلاق: این کتاب درباره اخلاق حمیده و اخلاق ذمیمه بیان شده و تقابل اخلاق خوب و اخلاق بد را در کتاب بیان کرده است. شناخت کامل حضرت محمد فقط از امام علی امکان دارد.
رسالة واردات: در این کتاب کمالات انسانی را به طور شعر بیان کرده است و بر حسب نسب خودش، این جور فخر و مباهات می‌کند.در این کتاب، استادش، خواجه اسحاق ختلانی را ستوده است.
صحیفة اولیاء: این کتاب به صورت شعر تدوین شده و در این کتاب چند نفر از علماء و مشائخ را ستوده است.
عترة الطاهرة: این کتاب درباره شهادت حضرت امام حسین نوشته شده است. بخشی از آن در کتاب تحفه نوربخشیه بیان شده، اما؛ اصل کتاب به دست ما نرسیده است. پیر نوربخشیه سید عون علی در ایام شهادت ابا عبدالله الحسین، از این کتاب استناد می‌کرد.مولوی حمزه در کتاب فلاح المومنین، ص 346 درباره کتاب مصائب الطاهرة صحبت کرده است.
دیوان نوربخش: این کتاب در کتابخانه ادیان و مذاهب، شهرک پردیسان و کتابخانه آية الله گلپيگاني قم موجود است.
اقسام دل: در این کتاب، اقسام دل را به صورت ترسیم عرفانی، بیان نموده است.
نفس ناطقه: این کتاب در کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) موجود است.
کشف الحقیقت: این کتاب به صورت مثنوی نوشته شده است و در 6 مجلّد به چاپ رسیده است. در این کتاب، مباحث مختلف را بیان نموده و به بحث کلامی، مانند؛ توحید، غیبت امام، بحث امامت و غیره پرداخته است. در کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی موجود می‌باشد.
عوالم خمسه: اين کتاب در کتابخانه آيت الله العظمي بروجردي موجود مي باشد.
شرح حديث عما: اين کتاب در کتابخانه ملي ملک و کتابخانه مجلس اسلامي موجود مي باشد.
رساله سير و سلوک: نسخه خطي اين کتاب در کتابخانه دانشگاه فردوسي و کتابخانه مجلس وجود دارد.
2.5. حاکمان معاصر
در زمان سید محمد نوربخش، حاکم وقت میرزا شاهرخ بود. میرزا شاهرخ مردی متعصب بود و برای محض عوام فریبی و استحکام پایه های حکومت متعبد به احکام شرعی نشان می‌داد. ایشان در سال 772 متولد و سال در 807، بعد از پدرش بسلطنت رسید. میرزا شاهرخ تنها پادشاهی است که به اکثر مناطق ایران امروز تسلط داشت و 43 سال حکومت کرد.