نوربخشيه و تاريخ آن


نوربخشيه درلغت

  نوربخشيه منسوب به سيد محمد نوربخش است. ولفظ نوربخش يامصدر است ب معناي روشنايي ونور.

يا اسم فاعل است به معنايي روشن کننده چنانچه در فرهنگ فارسي، نوربخش بمعناي روشني دهنده و روشني بخشانده آمده است .

درلغت نامة دهخدا چنين آمده، نوربخش،  بمعناي نور پاشي وپرتو افکني.

درفرهنگ فشرده نيز چنين گفته است. نوربخش، روشنی دهنده و روشن کننده.

 به همين معني خود سيد محمد نوربخش نيز اشاره کرده است .

          زآفتاب علم خود اي نوربخش                                  ره روان راه خود را نوربخش.

          نوربخشي روح بخشي کار تست                      چشم ما پر نور از ديدار تست.                        يا اسم مفعول به معناي روشن شده ونوريافته. شعري به اين معني امده است

                 آمده از غيب نامش نوربخش                     چون بوده خورشيد ذاتش نوربخش

ممکن است نوربخش در این بیت به معنای اسم فائل روشن کننده باشد.

نوربخشيه دراصطلاح

      نوربخشيه مانند مذاهب ديگر يک نام توصیفي ونسبتي است نام مذهب اماميه صوفيه معروف به نوربخشيه است .

 سيد شاه قاسم فيض بخش فرزند ارجمند سيد محمد نوربخش قدس سره در بارة نام مذهب اشاره فرموده است. ( الامامية الصوفية المعروف بالنوربخشية؛  نام مذهب اماميه صوفيه معروف به نوربخشيه است.)

همينطور که مصطفي شيبي، دربارة اصطلاح نوربخشيه چنين مي گويد: که نوربخشيه يکي از مذاهب اسلامي به شمار مي رود.  و اين اصطلاح  نوربخشيه اسم خاص پيروان سيد محمد نوربخش

گرديده است. ونيز نام طريق خاص او است.

نوربخشيه به کساني اطلاق مي شوندکه از مباني علمي، اعتقادي وفقهي سيد محمد نوربخش پيروي مي کنند. و روش اجتهادي او را قبول دارند چنانچه او بدون کم وپيش احکام شريعت وطريقت وحقيقت ومعرفت را به طالبان حق راهنمايي فر موده است.

نوربخشيه معتقدند که خليفه بلا فصل رسول الله حضرت امام علي سپس امام حسن، امام حسين

 است وامامت نُه امام را از فرزندان  امام حسين  مي داند.

نوربخشيه به گروهي اطلاق مي شود که پيروي نمودن برتعليمات سيد محمد نور بخش در اصول وفروع دين ، زيرا تعليمات او آينه دار وسرچشمة تعليمات چهارده معصومين مي باشد.

نوربخشيه معتقدند که امامت را قريشي ،فاطمي، سيادت منصوصه وسيادت صحيحه و ولايت صريحه ومملکت فسيحه مي داند.

(نوربخشيه)( من اعتصم لسلسلة  الاولياء المرشدين المتصلين يداٌ بيدِ الي علي سيد الاولياء و منه الي محمد سيد النبياء،

نوربخشيه مسلکي است که سلسلة اولياء مرشدين را بالاتصال يکي بعد ديگري  تا سيد اولياء حضرت امام علي ازاو تا سيد انبياء حضرت محمد تمسک کند.)

نوربخشيه مکتبي است که حضرت امام علي را سلطان اولياء، امام الاولياء، مولي العارفين، بلا فصل خليفة رسول الله ،امام حقيقي، ولي الله ،معصوم فطري، امام المتقين، سيدالاولياء، سندالاولياء، امين توحيد، منارة فتح مبين اسلام، مالک قصر هل آتي ، آفتاب درخشان آسمان لافتي، گوهريکتايي لوکشف الغطاء، برج انت مني بمنزلتي هارون من موسي، باب شهرعلم نبوت،  خطيب درسگاه سلوني، معلم علم لدني، با محمدمصطفي خيرالبشر، مرکز مدار سيادت، واقف اسرار مصطفوي، شريک نورمحمدي، امين وحدت اسلامي، فارق حق و باطل وصديق اکبر مي داند .

نوربخشيه مسلکي است که درطريقت ايمان به اولياء همانگونه که در شريعت ايمان به پيامبران را واجب مي داند.

نتيجه تعريف اصطلاحي نوربخشيه

با توجه به تعاريفي که براي نور بخشيه بيان شده مي توان نکات ذيل را از مجموع آنها به دست آورد که عبارتند از:

1: نوربخشيه، اعتقاد به مباني فکري واعتقادي وفقهي سيد محمد نوربخش دارد.

2: نوربخشيه، معتقد به امامت حضرت امام علي وفرزندانش بعد از رسول خدا است.

3: نوربخشيه، تعليمات سيد محمد نوربخش را سرچشمه وآينه دار تعليمات چهارده معصومين مي‌داند.

4: نوربخشيه، سلسلة مرشدين را بدون منقطع تا رسول خدا يکي بعد ديگري مي داند.

5: نوربخشيه، درطريقت ايمان به اولياء را همانند ايمان به پيامبران در شريعت واجب مي داند.

اشکالي بر تعاريف اصطلاحي نوربخشيه وارد شده  که سيد محمد نوربخش فردي است که در قرن هشتم متولد شده است پس چگونه اين فرقه بنام ايشان منسوب و معروف  شده است؟

سه وجه در جواب اين اشکال بيان شده است:

وجه اول:  جهت سياسي است، وآن اينکه  سيد محمد نوربخش در زمان خودش حاکميت تيموري ميرزا شاهرخ را قبول نداشت به  دلائلي برعليه او قيام نمود، ودرفکر ايجاد يک دولت اسلامي بوده وپيوسته مي کوشيده، تا حکومت اسلامي تشکيل دهد، و استاد اوخواجه اسحاق ختلاني نيز به اين هدف بزرگ موافقت نمود، زيرا اونيز به چنين آرزوي به سر مي برد ودنبال فرصت قيام بود.

برخي به اين عمل ايراد مي گيرفتند، وسيد محمد نوربخش را مورد حملة قرار مي داند. بعد از اين جريان چندين بار سيد محمد نوربخش را در جا هاي مختلف تبعيد وزنداني کردند. ومردم از لحاظ پيروي ازاين سنت اسلامي به قيادت سيد محمد نوربخش اطاعت کردند وسيدمحمد نوربخش را در شريعت وطريقت وحقيقت، مظهر اشراف امتي حملة القرآن، العلماء ورثة الانبياء ، الشيخ في قومه کالنبي في امته، مي دانستند.

ازاين روز به بعد کساني که بر تفکر سيد محمد نوربخش  و روش عملي او راه مي رفتند ونحلة فکري وکلامي وفقهي وسياسي سيد محمد نوربخش را اختيار نمودند به نور بخشيه معروف گرديد

وجه دوم: جهت خرقة پوشي ومسند ارشادي است، ما در احوال شخصي او تفصيلا بيان خواهيم نمود،  ولي در اينجا اجمالا متذکر مي شويم. خواجه اسحاق ختلاني بر اثر استعداد ذاتي وکسب مراتب طريقت ورسيدن به پايه ارشادي واجتهادي وي و به موجب الهام غيبي خرقة پير و مرشد خود، مير سيد علي همداني را به او پوشانيد ودرمسند ارشادش نشانيد وگفت هرکه را داعية سلوک است به سيد مراجعه نمايد که اگرچه او مريد ما است امّا در حقيقت پير ما است .   به اين ترتيب استاد خود وهمة مريدانش درخرقة ارادت سيد محمد نوربخش درآمدند، تنها کسي که ازمريدان خواجه اسحاق بيعت با سيد محمد نوربخش نکرد سيد عبدالله برزش آبادي بود، که او دست مخالفت از آستين در آورد، و مستقلاً براي خود سلسلة تشکيل داد. از اين روز به بعد پيروان سيد محمد نوربخش را نوربخشيه ناميده شده است.

وجه سوم: اينکه درطول تاريخ وادوار زماني تحولات مباني کلامي وفقهي از نظر فعاليت ها ي مذهبي منفعل بوده است. وموجب ايجاد بدعتها در شريعت محمدي گرديده و اختلاف زياد در بين علماء اسلام واقع شده، و روز به روز واقعيت و حقيقت شريعت ناب محمدي از دست مي رفته، ودراصول وفروع دين آتش اختلاف شعلة وار مي شد، بدين سبب سيد محمد نوربخش خود را مسئوليت شرعي مي دانست، ومأمور به رفع بدعتها از متن شريعت، وخاموش ساختن آتش اختلاف ميان امت اسلامي،  ايجاد وحدت بين مسلمانان، بيا ن اصل ماهيت وحقيقت شريعت ناب محمدي کما کانت في زمان رسول الله را برعهده گرفت. چنانچه اين حقيقت را خودش بيان نموده است. ( اَنَّ اللهَ اَمَرَني  اَن اَرفَعَ الاِختلافَ من بَين هذهِ الاُمَّة اَولاً فِي الفُرُوع وَ اُبينَ الشَّرِيعة المحمَّدية کَمَا کانَت فِي زمانه من غير زيادَةٍ ونقصانٍ وثانياً فِي الاُصول من بَين الاُمم وکافَّةِ اَهل العَالمِ،  به تحقيق خداوند به من حکم نمود اختلاف ميان اين امت را رفع کنم. نخست اختلاف  در فروع، وشريعت محمدي را که همانگونه درزمان خود او رائج بوده بدون کم وزياد بيان مي کنم. وثانياً اختلاف دراصول، ميان امتها و همة اهل جهان را رفع وبيان خواهم نمود.) درجا ي ديگرچنين مي فرمايد: ( وَاَنا مأمورٌ بِرفع البدَع عن الشريعة المحمدية وَاِحياءِ ما فِي زمانِه،   من مأمور به رفع بدعتها از شريعت محمديه  و زنده نمودن احکام رائج زمان شارع هستم.) به همين سبب فرزندان طريقت خويش و خصوصاً به فرزند صلبي خود را چنين خطاب نموده وفرموده است، (ولکَن اُبينُ لَکَ مَالابدَّ منهُ لِتَکُونَ من زُمرَةِ اَهلِ الاِيمَانِ،   من به خاطر شما مهمترين احکام ومسائل اعتقادي  را بيان مي کنم تا شما در حلقة اهل ايمان باشيد.)

بنابر اين فرزندان ومريدان طريقت، مقام علمي وفکري سيد محمد نوربخش را ديدند، وتعليمات او را از مشرب نبوت وامامت دانستند. لذا يکي از مريدان او چنين گفته است.

     منحصرشد رهبري در ذات او                                     هست منشور جهان آيات او

    آنکه براقليم تمکين حاکم است                                   در طريق استقامت قايم است

     هادي الخلق الي الحق است او                                    حجت الحق علي الخلق است او

    درشريعت درطريقت پيشوا                                         در حقيقت رهروان را رهنما

   وارث علم وکمال انبياء                                            پيشواي اولياء کهف الورای

    هرچه در عالم کمالش نام بود                                    جمله در ذات شريف او نمود

غوث اعظم دين وملت را پناه                                     فقر ودانش برکمالاتش گواه.

وکساني که درحلقة تفکر وتعليمات طريقت سيد محمد نوربخش درآمدند ومباني کلامي وفقهي او را پذيرفتند واز صفرة علمي ومعنوي واعتقادي، اخلاقي او بهرمند مي شدند وسلسلة طريقت وارادت ومسند ارشادي  به تعبير قرآني (حبل الله )، و به فرموده  امير کبير سيد علي همداني (وَاعتصَمنا بحبلِ اللهِ المتين…… لاَنَّهم اَئِمَّتُنَا فِي الدّينِ وعلي طَريقِ الحَقِّ وَاليقين وَ هَذا حَبلُ اللهِ المَتين لا ينقَطِعُ اِلي يومِ الدِّين وَهوَ صِرَاطُ المستقيمُ للمومنينَ ، رَبَّنا ارزُقنا مُتابعتَهُم ولجَميعِ المُسلِمينَ.   ما ريسمان الهي را تمسک کرديم…… زيرا ايشان در دين پيشوايان ما هستند وبر راه حق ويقين ثابت قدمند، واينها ريسمان آشکار الهي هستند، و اين سلسله تا روز قيامت انقطاع ناپذيرند. و راه راست براي اهل ايمانند. پروردگارا ما وهمة مسلمانان جهان را توفيق متابعت به ايشان عطا فرما.)از اين جهت تمسک به سلسله ومباني فکري علمي سيد محمد نوربخش به نوربخشيه معروف شده است. از اين سه وجه ، وجه سوم قابل پذيرش مي باشد. درنتيجه از اين مطالب ذکر شد ما مي فهميم که نوربخشيه همانند نام هاي مذاهب ديگر يک نام نسبي است، درحقيقت معيار وملاک وحقانيت هر مذهب، تعليمات ومباني اعتقادي وفقهي آن مذهب مي باشد. چنانچه ما از تعليمات وعقائد نوربخشيه فهميديم که سرچشمه ومشرب  کلامي وفقهي نوربخشيه ازشهر رسالت و باب ولايت بوده است.